سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
سلام دوست عزیز . . . . . .  به خانه ی آرزو خوش آمدید . . . . . . امیدواریم در این مکان لحظات خوشی را با ما سپری کنید. . . . . . ما را با انتقادات و پیشنهادات سازنده ی خود در ادامه هرچه بهتر این مسیر یاری کنید . . . . . . با تشکر از شما دوست گرامی . مدیر وبلاگ خانه ی آرزو : نیـما نـامجو
 مهمانان خانه آرزو

کل مهمانان خانه آرزو

1080998

 

مهمانان امروز

79

 

مهمانان دیروز

349

 

منوی اصلی

خانه  آرزو

  RSS 

شناسنامه

پل ارتباط با نیما

گفتگو با نیــما

اضافه کردن آی دی من به لیست یاهو آی دی خود

درباره خودم

من تنها یک چیز میدانم

و آن اینکه

هیچ نمی دانم...

 

 

بهترین حرف:

به همه عشق بورز ،

به تعداد کمی اعتماد کن ،

و بـه هیـچ کـس بـدی نکــن ...

لوگوی خانه آرزو
.•¤خانه ی آرزو¤•.
آرشیو مطالب
مالتی مدیا
گرافیک
کاربردی
اینترنت
موبایل
ابزارهای سی دی
امنیتی
کدهای جاوا
آموزش ترفند
هک و کرک
پزشکی
علمی
فیلم
موزیک
بازی
کد تقلب بازی
اس ام اس و جوک
شـعـر
رمان و داستان
عاشقانه
جملات زیبا
طنز
بیوگرافی
خواندنی ها
دانستنیها
سرگرمی
تصاویر زیبا
آشپزی
معرفی سایت
دل نوشته
برگزیده دیگران
فال و طالع بینی
مناسبتها
ادعیـه
مطالب متفرقه
آداب و رسوم مشهد
شهر من
نقاط دیدنی
سفارش قالب
پیوندهای روزانه

نیمای عزیز [398]
علیرضای عزیز [223]
داداش مصطفی [278]
سحــر عزیز [268]
محیای عزیز [280]
بهار خانم گل [484]
مریم عزیز [348]
[آرشیو(7)]

فهرست موضوعی
Crack . Download . Free . Regged . v4.9.6 . WinAll . YoutubeGet . دانلود آهنگ جدید و بسیار زیبای بردیا به نام خوابشو ببینی با دو ک . گوگل , گوگل ارث , google , google earth , دانلود گوگل ارث .
دوستان پارسی بلاگی

عاشق آسمونی
وبلاگ گروهی فصل انتظار
پرسه زن بیتوته های خیال
... دست خط
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
● بندیر ●
دنیای جوانی
!!! بی عشق
««««« آخرالزمان »»»»»
مهر بر لب زده
دختری در راه آفتاب
... عشاق (عکس، شعر و
گروه تک تاز نظر بدین
شب و تنهایی عشق
حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
آقاشیر
شعـر و احساس
بی عینک
.:: رویش عشـق ::.
تکنولوژی کامپیوتر
یادداشتها و برداشتها
جاده خاطره ها
... تنهاترین عشق یه عاشق
زنبور در ما نی در جهان
دختـرک
اویس
از تبار آسمان
وبلاگ تخصصی فیزیک
آدمکها
تصویری از هنر مردم
manna71
آیین جوانمردان
عطـش
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
عاشقانه
زندگی عاشقانه
پری برای پریدن
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
سیمرغ
احساس با تو بودن
اس ام اس های جدید و بسیار زیبا
کان ذن ریو کاراته دو ایلخچی
مقالات مشاوره و روانشناسی و اختلالات روانی و رفتاری
خلــوت مــن
! پرواز را به خاطر بسپار
... موجیم که آسودگی ما
بـدنســازی
زن بودن ممنوع
فرشتگان رنجور
خــط بارون
سودابه
ازدواج
کبو ترانه... تا بام ملکوت
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
دوزخیان زمین
گنجینه
سید ذاکر
آوای ققنوس
آغاز راه
عکس
عشـــقــولــک
آسمان سرخ
در قلمرو سکوت
عاشق دلباخته
دیوونه بازی
امیدزهرا omidezahra
شب مهتابی
عشق من هیچ وقت تنهام نزار
غریب روزگار یوسف زهرا
شیعه مذهب برتر
همسفر عشق
آواز سرد
شــبــانــه
راهنما
پایگاه اطلاع رسانی قاین نیوز
وباگی خالی از خنده
افرایش صدای گوشی+راه کسب درآمد از اینترنت
عروسک تنها و دلتنگ
کشکول
شمیــم
نگاهم برای تو
اشعار و داستانهای عاشقانه
کانون مطالعاتی دانشجویان دانشگاه الزهراء(س)
ایستگاه دوستی
زنان در جهان
... با او می شود
دالانی بسوی بهشت
چرک نویس های یک سردبیر جوان
به سایت تفریحی سونگ ایل گوک خوش آمدید
بسم الله الرحمن الرحیم
کبوترانه
تخصصی ترین وبلاگ خاطرات
بروبچز دبیرستان روشنگر
همه چیز...
پرنسس کوچولو
خولنجان
اقاقیای من
دوست داشتنی ها
راه شب
طعم شیرین دو دقیقه
ایــ عزیـــــز ـــــــران
خودت va خودم
☆★☆ رمضان ☆★☆
◄◄◄$ نوشته عاشقانه شیطونک $►►υ
گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران باستان ، مصر باستان ‍،
دانشمنـد
پـروانـه وار
عشق من اس ام اس عاشقانه و اس ام اس ضد حال و کلیپ - من آقاشیر
سلطان عشق
سامانتا
سرزمین دور
قلبی از یخ
پرواز
در فراق وطنم
دختر و پسر ها وارد نشند اینجا مرکز عکس های جدیده
بیشه عشق
کوهنوردی
محرما نه
به نام خاتم کار بال پروانه ها
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
شعر و داستانهای عاشقانه
ماورای سکوت
.: مدیـا بـلاگ :.
حریم یاس
دهکده
زخمی عشق
خانه آرزو
نازنین یار
داستانهای وروجک و مامانی
موسسه آسیب های اجتماعی ستایشگران
دانلود بازار کلیپ موزیک جدید نرم افزار
((( بهترین سایت دانلود موزیک )))
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
عشق
خلوت تنهایی
اس ام اس عاشقانه
تا بی نهایـت
... زیبایی سایه ی خداوند
...اینجا شبیه عشق
زمزمه های دلتنگی
Ship & Naval
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
عاشقان پرسپولیس
انتظــار
مشهــد وبـلاگ
*** هلاک عشق ***
تنها
ب مثل باران
اس ام اس
گل یخ
بی ستاره ترین شبهای زندگی
سنگفرش خیال
چند کیلو امیدواری
..:: نـو ر و ز::..
باور
خاطـرات
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
تا.....شقایق
Lovely
دنیا به روایت یوسف
نسیم فسا
desperado bug
جاده خدا
عکس | کلیپ | جک و لطیفه | دانلود | نرم افزار | موبایل | کد جاوا
دیوانگـی و عاقلـی
عاشقان پرسپولیس
اس ام اس و مطالب طنز و عکس‏های متحرک
توکای شهر خاموش
دختـر و پسـر
بال های شکسته
تک ستاره
خانواده بهشتی
سیصد
حاصلِ حوصله ها
بهارستـان
ساغر هستی
روزنگاره های من در پس لحظه های بودنم
... دچار یعنی عاشق
Ghasedak
عاشقان جواد کاظمیان
یاد ایام
نسل بـرتـر
دل نوشته های بهاری
به خود آییم و بخواهیم ، ‏که انسان باشیم
پـر پـرواز 2
(نوشته های یامین(رویا
مرا صدا کن شبی
زندگـی
اس ام اس سرکاری
ستاره مهجور
هواداران محسن چاوشى
وبلاگ سایت ایران سهراب
آسمان آبی
دشت جنون
انتظار
خانواده و زندگی سالم
سوپر من
دختـری تنهـا
انتظار عشق
عشق من لاکه
آهستـان
عاشقانه ترین عاشقانه های من
... حافظ غم دل با که بگویم
مدرسه ورزشهای رزمی پارسیان در شهرستان بابلسر
ایران کلیپ
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
san30zam


     

سایر دوستان

السلام علیک یا علی ابن

موسی الرضا (ع)

سلطـان قلبهـا

دهکـده احسـاس

خدا حافظ زندگی

برخاسته از خاک

خداهمسفرجاده عشق ما

لحظه های احتضار

کانون فرهنگی مذهبی مسجد آل محمد (ص)

بوی جوی مولیان آید همی ، یاد یار مهربان آید همی

مژی جون و یادداشتهایش

صلیب نقره ای

آن سوی خیال

ترانه های عاشقی

پاتوقی شاد برای شادترین ها

پاتوق پسر و دخترهای مشهدی

سرگیجه ها

غوغای عشق در دفتر عشق

روزگار تنهایی

فروشگاه اینترنتی

وبلاگ مهر

سکوت شب

بوی بنفشه

این هفت نفر

از هر دری

لبخند عشق و دوستی

بیا تو همه چی داریم

من یکتا هستم

دانلود جدیدترین موزیکها

Bia 2 Webloge

خاطرات ریز و درشت گلاب

مهسا کوچولو

دوران زندگی

امپراتور عشق

عاشق عشق

شهر شهره فرنگ


     

Template Designed :
Powered :
www.parsiblog.com

.•¤  تصویر این هفته خانه آرزو ¤•.

 

.•¤**¤•. متن زیر توسط  نیــما نوشته شد .•¤**¤•.   

عنوان متن ...•¤**¤•. ترم هشتم - داستان کوتاه .•¤**¤•... سه شنبه 87 مهر 2  ساعت 2:9 صبح

با شور و شوق زیادی وارد محوطه ی داخلی دانشکده شد ، برای اولین بار احساس کرد که واقعا دانشجو شده ، نگاهی به اطراف انداخت ، انگار با آن چیزی که در تصورش بود تفاوت زیادی نداشت. به سمت تابلوی اطلاعات رفت ، جمعیت زیادی اطراف تابلو جمع شده بودند ، ساعت و شماره ی کلاس ها را یکی یکی پیدا کرد . با هیجان وارد ساختمان اصلی و دقایقی بعد وارد کلاسی شد و در ردیف آخر کنج دیوار نشست . همکلاسی ها یکی یکی از راه می رسیدند و نیمکتها را اشغال می کردند . به نیمکت خالی کنارش چشم دوخته بود ، اندکی بعد با ورود پسری به کلاس آن نیمکت خالی هم پر شد.
استاد وارد کلاس شد و همه به احترام ایستادند . پیرمردی خوش مشرب و خنده رو به نظر می رسید ، بعد از خوش و بشی کوتاه شروع به صحبت در مورد نحوه ی تدریس و امتحان در س مورد نظرش کرد. استاد حرف می زد و گهگاهی هم یکی از دانشجو ها سوالی می کرد ولی او غرق در افکار خودش بود و به رویا ها و آرزو هایش سرک می کشید، گویی نه صدایی می شنید و نه چیزی می دید ، گهگاه لبخندی بر روی لبانش نقش می بست و گاهی زمزمه هایی روی آنها جاری می شد. ثانیه ها یکی پس دیگری سپری شدند و زمان کلاس به انتها رسید. استاد شروع به حظور و غیاب کرد :" احمدی ، بیات ، درخشان، ... آزاد، آزاد، محسن آزاد!" استاد چند مرتبه اسمش را صدا کرد ، از جا پرید و دستش را بالا برد! اندکی بعد کلاس رسما تعطیل شد...
هفته ی اول سال تحصیلی گذشت و محسن کم کم با فضای دانشکده آشنا شد ، در این مدت با یکی از همکلاسیهایش به نام شهاب دوست شده بود و بیشتر اوقات خود را در دانشکده با شهاب سپری می کرد. شهاب پسری جذاب و خوش برخورد با ظاهری آراسته و صدایی دلنشین بود . این دو یک وجه مشترک داشتند ، هر دو از خانواده هایی متمول و مرفه بودند به طوری که شهاب به مناسبت قبولی در کنکور از پدرش یک پراید هدیه گرفته بود و اغلب اوقات با ماشین به دانشکده می آمد ، محسن هم گرچه ماشین نداشت ولی از امکانات مالی خوبی برخوردار بود.دوستی محسن و شهاب خیلی زود تر از آنچه که ممکن بود صمیمی شد ، هر کس آن دو را با هم می دید فکر می کرد از کودکی با هم بزرگ شده اند، رفاقتی غیر قابل وصف بین این دو وجود داشت. ترم اول تمام شد و محسن و شهاب وارد مرحله ای جدید از دوران دانشجویی خود شدند ، هر دوی آنها دوستان مشترک زیادی در دانشکده داشتند که در بین آنها هم دانشجوی دختر بود و هم دانشجوی پسر. جمعی تشکیل شده بود که گهگاه در ایام تعطیل برای تفریح به سینما، کوه و...می رفتند .همه ی این جمع شدن ها یک چیز مشترک داشتند وآن بودن همیشگی محسن و شهاب در کنار هم بود.
ترم دوم در نیمه ی راه بود که اتفافی غیر منتظره رخ داد . دیگر از شادابی و طراوت همیشگی خبری نبود، محسن و شهاب کمتر با هم بودند و هردو خسته، غمگین و افسرده به نظر می رسیدند. هیچکس نمی دانست بین محسن و شهاب چه گذشته است اما خودشان خوب می دانستند که از چه نارحت هستند. چه کسی می دانست یا حتی فکر می کر د این دو با هم عاشق شده اند! البته این عشق هم مثل همه ی چیزها ی مشترک بین محسن و شهاب یک وجه مشترک داشت و آن معشوقه ی آن بود! آری هر دو با هم عاشق عاطفه همکلاسی و یکی از همان دوستان جمعهای خودمانی شده بودند. به نظر می رسید غم و ناراحتی شان به خاطر عشق بود ولی آنها بهتر از هر کسی می دانستند که این طور نیست ، ناراحتی این دو از آن بود که می دانستند هیچ کدام حاظر به چشم پوشی از عاطفه نمی شوند. و این باعث شد رابطه ی محسن و شهاب روز به روز متشنج تر شود ، هر کدام به طریقی سعی می کردند طرف مقابل را قانع کنند که به نفع دیگری کنار بکشد ، ولی ...
ترم سوم گذشت و ترم چهارم هم رو به اتمام بود ولی مشکل محسن و شهاب هنوز حل نشده بود، هیچ کدام هم موضوع را با عاطفه در میان نمی گذاشتند ، ظاهرا سعی داشتند اول موضوع را بین خود حل کنند و بعد...
شروع ترم پنجم با حادثه ای غم انگیز توام بود ، همه ی دانشجوها و همدوره ای های محسن و شهاب بخصوص خود محسن در غم و ماتم سنگینی فرو رفته بودند ، پارچه های سیاه خبر خوشی را به اطلاع هیچ کس نمی رسانند، به ویژه اگر اعلامیه هایی با تیتر " انا ? و انا الیه راجعون " روی آنها نصب شده باشد. خیلی غیر منتظره و باور نکردنی بود ، شهاب هفته ی اول سال تحصیلی جدید در هنگام رانندگی دچار حادثه ای دلخراش شده بود . این حادثه شاید بعد از خانواده ی شهاب برای محسن سخت و ناگوار تلقی می شد ، حد اقل در ظاهر چنین می نمود! تلخی این حاثه تا مدتها زندگی تک تک دوستان شهاب را تحت تاثیر قرا داد، گویی غم از دست دادن شهاب تمام شدنی نبود ولی هر غمی اگر هم تمام نشود با گذشت زمان کم رنگ و کم رنگ تر می شود و همین طور هم بود.
ترم پنجم و ششم هم با همه ی تلخی هایشان تمام شدند و در ترم هفتم تقریبا اوضاع به روال عادی خود برگشت . محسن هم از شُک مرگ شهاب بیرون آمد و توانست تا حدودی نبود شهاب را بپذیرد. مدتی بود که می خواست به طور رسمی از عاطفه خاستگاری کند ولی یاد شهاب وعشق او به عاطفه وی را عذاب می داد و از این کار منصرفش می کرد. اما سر انجام تصمیم گرفت موضوع را با عاطفه در میان بگذارد. عاطفه دختری بود زیبا و کاملا موجه به نظر می رسید .
بالا خره محسن در یک موقعیت مناسب در حیاط دانشکده موضوع را به عاطفه گفت ، عاطفه مات و مبهوت نگاه می کرد چند لحظه بعد از این که حرفهای محسن تمام شد ، عاطفه با آرا مش برای محسن توضیح داد که مدتی است نامزد دارد و قرار است به زودی به عقد هم در آیند... محسن دیگر هیچ نمی شنید حتی هیچ چیز هم نمی دید تنها تصاویری از شهاب ، پراید ، چرخ ماشین و پیچهای شل شده از جلوی چشمانش رژه می رفتند...
ترم هشتم هم شروع شد و این بار پارچه های سیاه و اعلامیه ای متعدد با تیتر" انا ? و انا الیه راجعون " خبر مرگ محسن را به اطلاع می رساندند.

نظر شما  ( )


لیست کل مطالب خانه آرزو 

.•¤**¤•. گوگل ارث Google Earth 5.1.7894.7252 Final .•¤**¤•.
.•¤**¤•. عکس هایی فوق العاده زیبا .•¤**¤•.
.•¤**¤•. داستان کوتاه و جالب به نام یکی از بستگان خدا .•¤**¤•.
.•¤**¤•. تبریک سال نو .•¤**¤•.
.•¤**¤•. نقاشی آنلاین .•¤**¤•.
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Webloge Designed By : نیــم نــام